ambcrypto
ambcrypto
.

آیا ارز دیجیتال برای همه؟ دعوتی به شمول سالمندان

مفاهیم کلیدیمفاهیم کلیدی
  • پدربزرگ و مادربزرگ، نمونه‌های واقعی مدیریت پول با وقار و دقت هستند.
  • بازار ارزهای دیجیتال عمدتاً برای جوانان و متخصصان طراحی شده؛ سالمندان اغلب کنار گذاشته می‌شوند.
  • ضرورت طراحی ساده و شمول واقعی برای جلوگیری از کلاهبرداری و احساس انزوا در سالمندان وجود دارد.
آیا ارز دیجیتال برای همه؟ دعوتی به شمول سالمندان

اگر پدربزرگ و مادربزرگ شما نمی‌توانند از

پدربزرگ و مادربزرگ من هرگز ارز دیجیتال نداشتند. اما آن‌ها همیشه پول خود را می‌شناختند. پدربزرگم پول نقد همراه دارد – نه در کیف پول، نه به صورت فشرده یا پنهان – بلکه به صورت بی‌نظم تا شده در جیب پیراهنش. او آن‌ها را پشت صفحات یک دفتر خاطرات قدیمی یا میان رسیدهای پژمرده در کشویی کنار تلویزیون قرار می‌دهد. همیشه مقدار کمی است؛ به اندازه‌ای که احساس می‌شود کسی از قبل به فکرش بوده است.

وقتی من کوچک‌تر بودم و به پول برای خرید وسایل مدرسه، تنقلات یا کرایه ریکشا نیاز داشتم، او یک اسکناس بیرون می‌آورد انگار که فقط برای من منتظر بوده است. او اوج نمایش و اغراق ندارد اما هیچگاه دریغ نمی‌کند. با اطمینانی که از کسی سر می‌خیزد که همیشه به اندازه کافی پول نگه داشته، می‌دهد؛ سخاوتمند به شکلی که تنها افراد واقعاً ماهر در مدیریت پول می‌توانند باشند.

دنیای مادربزرگم بر پایه نظم و ترتیب استوار است. همه چیز جای خود را دارد، از جمله پولش. او چند کیف پول دارد و هر کدام دارای یک اکوسیستم خاص از پول نقد است – یکی برای استفاده روزانه، یکی «فقط در صورت نیاز» و چند تای دیگر برای شرایط اضطراری؛ هرچند تعریف اضطراری برای بقیه ما معماست. اما مهم نیست، او می‌داند. پولش هرگز مثل پول پدربزرگم چین خورده نیست؛ هر اسکناس را صاف می‌کند و کنج‌های آن را روی زانو با همان دقتی نرم می‌کند که افراد ممکن است به نامه‌های عاشقانه نشان دهند.

او اکنون یک کارت اعتباری دارد... با اکراه. فقط برای مراجعه به بیمارستان، می‌گوید؛ انگار که این کارت ویزایی برای یک سرزمین خارجی است که قصد ندارد مدت طولانی در آن بماند. ممکن است احساس خستگی کند، اما جای پای خود را در آن پیدا کرده است.

مادربزرگ دیگرم از بسیاری از افرادی که می‌شناسم زیرک‌تر است. از آن نوع زنی که در مسائل عددی به او مقابله نمی‌کنید، مگر اینکه آماده باخت باشید. او هر روپیه را با دقت رصد می‌کند؛ نه به صورت وسواسی، بلکه با دقتی کامل. او پیش از این که اکثر زنان هم‌سن خود جزئیات پرتفوی را بشناسند، یک پرتفوی ساخته بود. سوالات درست را پرسید و مدارکی را امضا کرد که دیگران می‌گفتند نمی‌تواند. در زمانی که زنان با پول سر و کار نداشتند، او اطمینان حاصل کرد که هیچ کس پول او را کنترل نکند. اگر در زمان دیگری به دنیا آمده بود، فقط در یک بانک کار نمی‌کرد؛ او آن را اداره و مالک آن می‌شد.

آنچه هر سه را به هم متصل می‌کند این است – آن‌ها از پول نمی‌ترسند. پول را به دست آورده، پس‌انداز کرده و به کار برده‌اند. رکودها، شرایط اضطراری خانوادگی و افزایش قیمت‌ها را پشت سر گذاشته‌اند. شبکه‌های ایمنی ساخته و به آرامی و با وقار از پول استفاده کرده‌اند.

با گذشت زمان، آن‌ها خود را با بانک‌ها و کارت‌ها تطبیق دادند. و وقتی پاندمی آغاز شد، پرداخت‌های آنلاین را امتحان کردند – ضربه زدن، تایپ کردن، مردد بودن و دوباره تلاش کردن؛ پرسیدن سوالات، نوشتن نکات و انجام کارها.

در همان زمان متوجه شدم که آن‌ها در مقابل تغییر مقاومتی ندارند، بلکه به ندرت دعوت می‌شوند تا در آن شریک شوند.

این‌ها پدربزرگ و مادربزرگ من هستند و من نمی‌خواهم آینده آن‌ها را پشت سر بگذارد. وقتی به آن‌ها گفتم در مورد ارزهای دیجیتال می‌نویسم، چشم‌هایشان قفل شد. «پس... پول من حالا در هوا زندگی می‌کند؟»، «اگر اینترنت قطع شود چه؟»، «آیا دکمه رویاپردازی وجود دارد؟»، «آیا این... واقعی است؟» آن‌ها می‌خندند؛ نه به خاطر بی‌توجهی، بلکه از دلواپسی، زیرا هیچ‌کس تا به حال به زبانی برایشان توضیح نداد که قابل فهم باشد.

آن‌ها درباره جریان‌های سرمایه یا داده‌های زنجیره‌ای صحبت نمی‌کنند، اما ارزش، نقدینگی، زمان‌بندی، انضباط و ریسک را می‌دانند. آن‌ها این مفاهیم را به انسانی‌ترین شکل تجربه کرده‌اند.

دنیا در حال تغییر است. آن‌ها این تغییر را می‌بینند و در مقابل آن مبارزه نمی‌کنند؛ فقط منتظرند که کسی در را برایشان باز کند.

مسئله این نیست که آن‌ها نمی‌توانند یا نمی‌خواهند یاد بگیرند، بلکه این است که هیچ‌کس تا به حال احساس نکرده است که این سیستم برای آن‌ها طراحی شده است.

صاحب معمولی ارز دیجیتال به راحتی با داده‌ها قابل تشخیص است؛ یک گزارش اخیر از CryptoQuant نشان داد که ۶۱٪ از سرمایه‌گذاران بین ۲۵ تا ۴۴ سال سن دارند و بیش از یک‌سوم در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ قرار می‌گیرند. اکثر آن‌ها مرد و تحصیل‌کرده هستند.

تقریباً نیمی از آن‌ها مدرک لیسانس دارند و ۲۸٪ دیگر از این مسیر فراتر رفته‌اند. به طور خلاصه، بازار ارزهای دیجیتال جوان، مردانه، تحصیل‌کرده و دیجیتالی است. این یک نقص نیست؛ تنها یک واقعیت است. اما این بدان معناست که مرز مالی توسط نوع خاصی از کاربران شکل می‌گیرد؛ در حالی که بقیه یا در حال رسیدن هستند یا حتی عقب مانده‌اند.

و اغلب، کسانی که از این آینده دورترند، افرادی نیستند که پول یا علاقه نداشته باشند؛ بلکه تنها سالمندترند. در سیستمی که بر اساس رابط کاربری و فوریت طراحی شده است، سن ممکن است نامرئی‌ترین مانع باشد. بله، سالمندان باید در مقابل دارایی‌های پُر ریسک محتاط باشند، اما محتاط بودن به معنای کنار گذاشتن نیست. اگر بخواهند وارد شوند، باید توانمند شوند تا با امان شرکت کنند. به‌ویژه اکنون که کلاهبرداری‌های ارز دیجیتال علیه سالمندان در حال افزایش است، آموزش ضروری است.

با وجود وعده‌های شمول مالی، ارزهای دیجیتال اغلب همچون یک باشگاه انحصاری به نظر می‌رسند که توسط درون‌مایان برای درون‌مایان کدنویسی شده است. و وقتی شما سالمند، ناآشنا و مردد هستید، این جدایی تنها از لحاظ فنی نیست؛ بلکه جنبه احساسی دارد.

از جس هولگرو، مدیر عامل Reown بپرسید چه چیزی مردم را از ورود به ارزهای دیجیتال بازمی‌دارد؛ او بحث را از مقررات یا نوسانات شروع نمی‌کند، بلکه از صفحه ورود آغاز می‌کند. Reown با ارائه ورودهای اجتماعی مانند ایمیل، گوگل و اپل، تلاش می‌کند برای فرد تازه‌وارد آن کلیک آشنا تفاوت بین تلاش و کنار گذاشتن ایجاد کند.

اما چالش عمیق‌تر است. هولگرو در مصاحبه با AMBCrypto آن را «عامل ترسناک» می‌نامد. عامل ترسناک تنها درباره پیچیدگی نیست، بلکه درباره پیامدهاست. وقتی تمام عمرتان را صرف این کرده‌اید که بر شما گفته شود مطالب کوچک را دوبار بررسی کنید، کلیک اشتباه در یک برنامه ناآشنا می‌تواند بسیار خطرناک به نظر برسد.

«داستان‌های کلاهبرداری و حساب‌های خالی به طور طبیعی شک ایجاد می‌کنند.» برای کاربران سالمند که سال‌ها از حقوق بازنشستگی خود محافظت کرده و از جزئیات کوچک اجتناب دارند، شک اندکی حکمت محسوب می‌شود.

آنتونی آنزالون، بنیانگذار XION، در مصاحبه با AMBCrypto بیان کرد: «باید با کاربران در جایی که هستند روبرو شوید، نه اینکه انتظار داشته باشید آن‌ها به شما مراجعه کنند.»

نه کارمزد تراکنش، نه اصطلاحات تخصصی و نه دیوارهای رمزنگاری؛ برنامه‌ها باید زندگی روزمره را بازتاب دهند: ورود با ایمیل، موجودی دلاری و طراحی بدون درز. وقار در جزئیات نهفته است؛ فونت‌های خوانا و جریان‌های منطقی.

زیرا از همان لحظه‌ای که از کسی می‌خواهید چیزی را که هرگز نشنیده است درک کند، او احساس می‌کند که متعلق نیست.

رونالد یانگ از RaveDAO تشبیهی بیان کرد: «موسیقی همیشه یک زبان جهانی بوده است؛ چیزی که فراتر از سن، پیشینه یا فرهنگ می‌رود. همان اصول باید در ارزهای دیجیتال اعمال شود.»

اغلب ما برای هوشمندی می‌سازیم نه برای وضوح. و در این صورت، فقط کاربران را از دست نمی‌دهیم؛ بلکه انسان‌ها را از آینده‌ای که ادعا می‌کنیم برای همه است دور می‌کنیم.

راه‌حل چیست؟ طراحی شهودی. رابط‌هایی که حس غریزی و راحتی دارند و حتی ممکن است راهنمایی نیز ارائه دهند. در واقع، یانگ به ChatGPT و آیفون اشاره کرد؛ نه به خاطر پیچیدگی، بلکه به دلیل سادگی و آسانی آن‌ها. زیرا تفاوت زیادی بین کنجکاوی و اعتماد به نفس وجود دارد.

اکثر کسانی که از این سیستم کنار گذاشته می‌شوند، بی‌میل نیستند؛ آن‌ها فقط از اینکه احساس می‌کنند مشکل هستند خسته شده‌اند. شمول واقعی به معنای افزودن ویژگی نیست؛ بلکه کاستن از ترس است.

و این کار از طراحی آغاز می‌شود. اگر این سیستم قرار است به وعده تمرکززدایی عمل کند، باید همه را شامل شود؛ به‌ویژه آن دسته از سالمندانی که تا کنون نادیده گرفته شده‌اند.

این‌ها کسانی هستند که عمر خود را صرف ساخت سیستم‌هایی کردند که اکنون در تلاش برای بازآفرینی آن‌ها هستیم. برای آن‌ها، پشتیبانی باید انسانی باشد: چت بلادرنگ، تماس‌های تلفنی، یادآوری‌های ملایم، فونت‌های بزرگ، بدون الگوهای تیره و حتی حالت آزمایشی – با دارایی‌های ساختگی – برای یادگیری کم‌ریسک.

نه به زبان میم و نه بحث «چه‌وقتی به ماه می‌رسد». به گونه‌ای صحبت کنید که انگار پدربزرگ شما در حال گوش دادن است، زیرا شاید همینطور باشد.

یولیا گونتار از Super Protocol به صراحت گفت: «اکثر محصولات ارز دیجیتال امروزی هنوز برای همه در دسترس نیست – نه تنها برای سالمندان، بلکه حتی برای کاربر متوسط اینترنت.» و او درست می‌گوید.

اگر تمرکززدایی قرار بود موانع را بردارد، چرا بسیاری از سیستم‌ها به نظر می‌رسند که تنها نوعی دروازه‌داری را با دیگری جایگزین کرده‌اند؟ سفیدنامه‌ها به جای متون کوچک، DAOها به جای بانکداران؛ فاصله همانگونه که هست باقی مانده است.

به همین دلیل تیم او در حال بازاندیشی در خود معماری است – یک بازار هوش مصنوعی که بدون فرض دانش فنی عمیق عمل می‌کند. شمول تنها یک ویژگی نیست؛ بلکه باید الگوی اصلی باشد.

اگر اپلیکیشن شما به یک توضیح ده مرحله‌ای، مرحله اولیه و یک بحث در Reddit نیاز داشته باشد تا کار کند، مشکل پدربزرگ و مادربزرگ شما نیست؛ بلکه سیستم مشکل دارد.

ارزهای دیجیتال از کهکشان‌ها عبور کرده، زنجیره‌ها را پیوند داده و حتی در منوی برگر کینگ ظاهر شده‌اند. اما هنوز به کیف پول مادربزرگ من نرسیده‌اند. و راستش؟ این وضع بسیار عجیبه.

فناوری قابل اعتماد است، دیدگاه بلندپروازانه و نیت – ایجاد سیستم‌های مالی باز و فراگیر – شریفانه است. اما یادگیری همچنان مانند تلاش برای برقراری تماس تصویری با یک تلفن ثابت به نظر می‌رسد.

در حالی که طراحی بخش جدایی‌ناپذیر بهبودهای لازم است، یک عنصر روان‌شناختی نیز وجود دارد که باید به آن توجه شود.

شرایا باجاج، هم‌بنیان‌گذار Easy Hai؛ پلتفرمی که به سالمندان در یادگیری فناوری کمک می‌کند، یادآوری کرد که ابتدا با انگیزه شروع کنید. اکثر سالمندان قصد ندارند وارد ارز میم بعدی شوند؛ آن‌ها فقط می‌خواهند ابزارهایی که خانواده‌هایشان استفاده می‌کنند را بفهمند. گاهی تنها یک نوه، یک بعدازظهر آرام و کمی صبر کافی است؛ هر جلسه با دانلود MetaMask به پایان نمی‌رسد.

با این حال، آن لحظه از زمان و نیت، در را باز می‌کند.

نقطه دوم باجاج تأکید می‌کند: با کسی تمسخرآمیز صحبت نکنید. این‌ها افرادی هستند که کسب‌وکارها را اداره کرده‌اند، کودکان را بزرگ کرده و خانه‌ها را مدیریت کرده‌اند، و تصمیم‌های سختی گرفته‌اند، خیلی قبل از آنکه واژه «روی زنجیره» وارد دنیای ما شود. شاید اصطلاحات را ندانند، اما ارزش، اعتماد و زیان را می‌شناسند.

آن‌ها نیازی به این ندارند که در فضایی که ادعا می‌شود برای همه است، احساس کوچک بودن کنند. هر کس متفاوت ساخته شده است؛ برخی وارد می‌شوند و برخی کنار می‌نشینند. وظیفه ما فشار آوردن نیست، بلکه تنظیم سرعت است؛ زیرا احترام تفاوت بین آموزش و کنار گذاشتن است.

شمول واقعی جسورانه نیست؛ بلکه آرام و صمیمی است. مانند دکمه‌های واضح، کلمات ساده‌تر، فرضیات کمتر و شاید جایی برای نگهداری امن کمی پول تنقلات، فقط در صورت نیاز.

لینک خبر
ترجمه شده توسط طاها نیک نژاد